کس چو حافظ نکشید از رخ اندیشه نقاب

  تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند امروزه هرچه بر امکانات و خدمات رفاهی افزوده شود نیازهای مردم نیز   دامنه دارتر و بیشتر می گردد،زیرا با آمدن امکانات و خدمات گوناگون به بازار،هر فرد وقتی جای آنرا در زندگی ماشینی خود خالی می بیند خود را نیازمند آن می داند که آنرا فراهم کند . چه از آنجا که انسان موجودی رفاه طلب و آسایش دوست می باشد خود را محتاج هر نوع امکانات و وسایل رفاه می داند و طبیعت او تقاضا می کند که از هر نوع امکانات و خدمات بهره مند باشد تا بتواند زندگی مرفه و با سلیقه ای را (که در هیچ زمینه کسری نداشته باشد) برای خود و فرزندانش فراهم کند . او برای تأمین نیازهای خود مجبور می شود دست به فعالیت گسترده ای بزند تا بتواند هزینه مورد نیاز آنرا بدست آورد حالا برای او تفاوتی نمی کند که فعالیت از کدام نوع آن باشد : مشروع و نامشروع !مثبت یا منفی!در آن لحظه او فقط به پول می اندیشد و کاری به چپ و راست آن ندارد . از اینجاست که تمام ضابطه های شرعی و حصرهای اخلاقی شکسته و نظام زندگی اجتماعی آشفته می شود . اگر بسیاری از مصیبت ها ، نابسامانی ها و ناهنجارهای دینی و اجتماعی امروز را بررسی کنیم ، ریشه در بالا بودن توقعات مردم دارد . خلاف های چون : دزدی،قتل،فحشا،ربا خواری،اختلافهای خانوادگی،فریب و ... زاییده همین توقعات است . آن دزدی که از دیوار خانه ی مردم  بالا می رود یا دست به سرقت مسلحانه می زند گرسنه و تشنه نیست ، خوراک و پوشاک و مسکن همه چیز دارد ولی خواهان افزون است و همین حس افزون خواهی و مالک همه چیز شدن او را بر آن داشته تا به این خلاف بزرگ روی آورد و مال یا حتی زندگی انسان را از او بگیرد . آن زنی که به فحشا کشیده می شود و اعتبار و ناموس خود را به باد می دهد از پول لباس و غذا نمانده است بلکه   می خواهد با بدست آوردن پول از راه خود فروشی به امکانات رفاهی بالا و زرق و برق های دنیا دست یابد و از زن همسایه اش عقب نماند . آن آدم معتادی که از سلک انسانی خارج شده و بین زندگی و مرگ معلق است قربانی افزون خواهی انسانهایی است که برای رسیدن به امیال درونی و تأمین رفاهیاتشان ناچار به فروش و پخش مواد مخدر شده اند .آن زنی که مدام با شوهرش درگیر است و دنبال بهانه می گردد تا عقده اش را بر سر او خالی کند و کانون زندگی را آشفته ساخته است مطالبه اش بر سر نان شب و لباس تن  نیست بلکه خواهان امکانات بالاست . او توقع دارد خانه ای مجلل با دکوراسیون زیبا،فرش زربافت،ماشین سواری، غذاهای متنوع،طلا و جواهر و کفش و لباس شیک زنانه داشته باشد و چون شوهر قادر به تأمین آنها        نمی شود،غر زدنها و اختلافات و ناسازگاری ها بروز می کند و در آخر منجر به طلاق و فروپاشیدن کانون گرم خانواده و آوارگی بچه ها و درگیری خانواده ها می گردد . آن آدم ربا خواری که تن به خوردن ربا یا دادن ربا می دهد و این جرم عظیم را مرتکب می شود از روی بیچارگی و ناداری او نیست بلکه او نیز همانند دیگران می خواهد به همه چیز برسد و از هیچ چیز نماند .اگر انسان همچون گذشته راه قناعت را درپیش   می گرفت و از مرکب توقعات بلند و بالای خویش پایین  می آمد جامعه خیلی کمتر شاهد این دردها و بحرانها می گشت . در علم اقتصاد که علم انتخاب نیز نامیده می شود دو مفهوم                                            Determination of priorities and Acationof وجود دارد که به (( گزینش برتر و تخصیص وسایل ))تعبیر می شود . یعنی با توجه به اینکه امکانات و سرمایه ی انسان کم و محدود و نیازهایش لا محدود است چگونه باید برنامه ریزی کند تا بتواند با سرمایه ی خود نیازهای مهم و اولیه اش را تامین کند و در طبقه بندی نیازها نیز مهمترین آنها را در اولویت کاری خود قرار دهد . این برنامه ریزی باعث می شود تا انسان فقط نیازهای مهم  خود را سد باب نموده و بیهوده برای بر آورده ساختن نیازهای غیر لازم در به در دنبال پول و ثروت نگردد و آسایش جامعه را به هم نزده و برای خود و دیگران مشکل نیافریند . در گذشته دور به دلیل قلت وسایل رفاهی و خدمات چون برق و تلفن و غیره نیازهای مردم خیلی محدود و توقعات آنان در حد پایین بوده با نانی می ساختند و به کوخی راضی بودند به  همین جهت وقتهای زیادی برای فعالیت و ایستادن در صف های نوبت و کارهای اداری صرف نمی شود و خلافهای که اکنون انجام می گیرد نیز کمتر خود نمایی می کرد .

خلاصه اینکه تکنولوژی جدید و آلات و اسباب گوناگون رفاهی با آنکه در خدمت بشر بوده و هست باعث پدید آمدن بسیاری از جنجال ها و گرفتاری ها و بروز خیلی از خلافهای دینی و اخلاقی شده است .

کاش مسلمان به دستاوردهای تکنولوژی جدید می رسید و تمام نیازهای امروزش را بر آورده می ساخت اما بدون شکستن حصرهای شرعی و ضوابط اخلاقی و ملاک های اجتماعی .....